هر لحظه ایمانت را از دست بدهی ، غرق خواهی شد

ساخت وبلاگ

امکانات وب

-->-->-->-->-->-->

جستجوگر

>-->-->-->-->
-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->

اما کریشنا تعریف می کند که مردی می خواست از رودی بگذرد که استاد بیبهی شانا نزدیک شد ، نامی را بر روی کاغذ نوشت و آن را بر پشت مرد چسباند و گفت :
(( نگران نباش . ایمان تو کمکت می کند تا بر آب راه بروی . اما هر لحظه ایمانت را از دست بدهی ، غرق خواهی شد .))
مرد به بیبهی شانا اعتماد کرد و پایش را بر آب گذاشت و به راحتی پیش رفت . اما ناگهان هوس کرد ببیند که استاد بر کاغذی که به پشت او چسبانده چه نوشته است .
آن را برداشت و خواند : (( ایزد راما ، به این مرد کمک کن تا از رود بگذرد.))
مرد فکر کرد : همین ؟ این ایزد راما اصلا کی هست ؟
در همان لحظه ، شک در ذهنش جای گرفت ، در آب فرو رفت و غرق شد.

mataleb galeb...
ما را در سایت mataleb galeb دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iman 12mataleb بازدید : 644 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1391 ساعت: 3:55 PM